سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آدمى نهفته در زیر زبان خویش است . [نهج البلاغه]
3  لاک پشت  4

آدم حرف گوش کن (چهارشنبه 87/3/29 :: ساعت 4:42 عصر )

آدم حرف گوش کن

معلم گفت:(( تو حرف گوش نمی کنی،

همه اش وول می خوری و با چیزای دورو برت ور می روی،

 سر جایت بند نمی شوی.

برو آن گوشه رو به دیوار بایست

 و تا وقتی که نگفته ام رویت را بر نگردان .))

 و این شد که من آن جا ایستادم ، ایستادم تا شب شد .

 بی هیچ ناله و اشکی ،

تا همه به خانه رفتند ،

فکر می کنم معلم یادش رفته بود که من آن جا ایستاده ام .

روز بعد جمعه بود و تمام روز تعطیل را آن جا ماندم ،

 و شنبه اولین روز تعطیلات تابستانی بود

و خب من باز هم آن جا ایستادم .

تمام ماه های گرم تیر و مرداد و شهریور

در حالی که واقعاً سعی می کردم گوش به حرفش بدهم

 درست همان جا ایستادم تا مهر ماه رسید

و از ـ بد شانسی ـ مدرسه را تعطیل کردند،

در و پنجره ها را تخته کردند

و به محل دیگری ، به آن شهر، اسباب کشی کردند .

 به این ترتیب چهل سال تمام است که من این جا ایستاده ام

در تاریکی و گرد و خاک و صداهای غژاغژ دور و اطراف

همچنان منتظرم که معلم بگوید:(( رویت را بر گردان))

شاید منظور او واقعا این نبود ،

اما  من...... من آدم حرف گوش کنی هستم .

##################################

از کتاب : من و دوست غولم

نویسنده : شل سیلور استاین

ترجمه از : منیژه گازرانی

*از امروز به بعد انشاالله میخوام برا تون زندگی نامه ی چند تا از دانشمندان رو بنویسم تا با بعضی از اون ها آشنا بشیم*!!!!!!!


¤ نویسنده: سحر



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

»» منوها
[ RSS ]
[خانه]
[درباره من]
[ارتباط با من]
[پارسی بلاگ]
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 13
مجموع بازدیدها: 22281
 

»» درباره خودم
 

»» آرشیو نوشته های قبلی
 

»» لوگوی خودم

 

»» اشتراک در وبلاک
 
 

»» دوستان من
 

»» لوگوی دوستان من
 

»» وضعیت من در یاهو